تاریخ آستانه
در سال 191 هجری شمسی ، در زمان حکومت مامون عباسی خلیفه ابودلف، از قبیله عرب به نام "عجلی"، فرماندار حکومت اشغالی آستانه شد. و در دوره حکومت برادر مامون و معتصم نیز باقی ماند.
در تمام این مدت آستانه پایتخت منطقه "جبال" (کوهستان) بودکه مرز آن از همدان به اصفهان، خوزستان و ری گسترش یافته بود. در تاریخ به این منطقه به نام "ماد بزرگ" اشاره شده است.
بعدا علی عماددوله دیلمی، مسن ترین برادران دیلمی، از سلسله بویه توسط مردآویج زیاری از سلسله زیاریان در سال حدودا 300 هجری شمسی به حکومت آستانه گماشته شد. این شاید آغاز به پایان رسیدن نقش عرب ها در این قسمت از ایران بوده است.
از اینجا، علی پس از شکست حاکم اصفهان که 4،000 نفر در اختیار داشت، نگهداری اصفهان را بر عهده گرفت، علی در حمله به اصفهان تنها 700 سوار در اختیار داشت، مردویج با حالتی خشمگین پسرش وشمگیر را بسوی اصفهان فرستاد.علی بسوی غرب حرکت کرد، اما از طرف دیگر فرصتی داشت تا یک پیروزی بزرگی در مقابل حاکم استان فارس که مستقیما دست نشانده خلیفه عباسی بود بدست آورد.
نزدیک 600 سال بعد (بیش از 500 سال پیش)، شاه اسماعیل صفوی دستور داد تا بصورت دقیق به تعمیر آرامگاه(آستانه) امامزاده سهل بن علی " کرج" بپردازند. بعد از آن کرج را آستانه نامیدند.
آنچه در تاریخ به ثبت رسیده حاکی از آن است که، این منطقه یک راه طولانی را در بر داشته. شهر معروف هگمتانه در فاصله نه چندان دوری از اینجا ساخته شده . مدارکی وجود دارد که نشان می دهد که آستانه برای ارتش ماد ها یک پایگاه نظامی بوده است.
یک مکان باستانی زیارتی، که به شاه زند شناخته می شود در 7 کیلو متری شمال آستانه واقع شده است.
در زیر قسمتی از نامه یکی از نوابغ آستانه، حاجی محمد باقر عباسی، که به "حاج آخوند " هم شناخته می شده، به رضا شاه در شروع حکومتش نوشته است، و تقاضای کمک برای تعمیر "امامزاده" را کرده است.
یک تاریخ کوتاهی از آستانه در نامه ای که بخوبی نوشته شده است وجود دارد. آن نشان می دهد که او یک مرد بسیار باهوشی بوده ، و شناخت زیادی از شهرش آستانه داشته است. خداوند روحش را شاد کند.
بعرض جناب عالی میرساند که آستانه مقدسه از معظم شهر های قدیمه بوده است و بواسطه آستان مبارک حضرت امامزاده واجب التعظیم والتکریم مشهور به آستانه مقدسه شده و اسم این شهر چنانچه در کتب تواریخ قدیمه ثبت و مندرج شده شهر کرج از اقلیم چهارم از اعمال ابودلف عجلی بوده است که در زمان مامون الرشید و معتصم از خلفای بنی عباس از جانب خلیفه در این شهر کرج امیر بوده است و محلی است در اینجا که معروف است به قلعه ابودلف و در طرف شمالی شهر کرج کوه(راسمند) و در پشت آن کوه چشمه کیخسرو و مرغزار(کتو) که از مشاهیر مرغزارهای عجم است در دامنه آن کوه واقع است و مزار کثیر الانوار امام زاده واجب التعظیم حضرت عمر بن علی علیه السلام است که فعلا مشهور بسهل بن علی علیه السلام است با بعضی اخوان و اصحاب در این شهر واقع است از قدیم الایام این حضرت بقعه و بارگاه و دستگاهی معتبر داشته است.
سلاطین صفویه مجددا این بقعه و بارگاه را تعمیر نموده اند و فعلا صندوق مبارک حضرت که آیات قرآنیه ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم(الی) والله ذوالفضل العظم در او نقش است و تاریخ صندوق سنه تسماه و اربع و اثنین و حجرات مدرسه معروف است به بنا شاه اسماعیل صفوی و بنا گنبد فعلی و ساختمان رواق تا حد کتیبه گنبد را علی شاه ظل السلطان پسر فتحعلی شاه قاجار ساخته و بعد از دو سال حسام السلطنه محمد تقی میرزا پسر دیگر فتحعلی شاه باقی گنبد را که نا تمام بوده تمام میکند و بنا مینماید و چهل خانه وار خدام حضرت که بزرگان آنها صاحب منصب بوده اند از متولی باشی و نایب متولی و وزیر و خادم باشی و مستوفی و مشرف و چرانحچی باشی و صدر الحفاظ و کلید دار و مدرس و قاری و موذن و کفش دار و فراش و میراب و علمدار و علمه جات متولی و بعد از غصب موقوفات کثیره حضرت علیه السلام نادر شاه دویست و نه خروار غله مستمری و وظیفه جهت خدام حضرت مقرر مینماید و پانزده تومان جهت روشنایی و صاحب منصبان حضرت هر کدام به حسب رتبه و شان خود از این دویست و نه خروار وظیفه و مستمری می برده اند و در این چند سال که وظیفه و مستمری این بیچاره ها قطع شده همه فقیر میشوند.
و یکدانگ قریه موسومه به هفته از قرا کزاز و مزرعه مدعوه بر آدشته از قرا شرا از موقوفات باقیست آنهم نه بخدام عاید میشود و نه بمصرف خرابیهای حضرت میرسد.
واقعا بقعه و بارگاه و دستگاه که آثار قدیمه است خوب بناییست حیف است که خراب شود و منهدم گردد هرگز به صدهزار تومان چنین بنایی ساخته نمی شود ، رحم الله معشر الماضین که باقیات صالحات برای خودگذاشتند و از همه آن دولت و ثروت و شوکت اثری از آنها باقی نیست مگر این آثار خیریه از آنها چه قدر مستحسن و خوب است که اولیا دولت همت بگمارند و نگذارند که این آثار قدیمه منهدم و خراب شود و جد و جهد فرمایند در تعمیر و دایر بودن و آباد شدن این بقعه مبارکه موجب اجرعظیم و ثواب جزیل است و باقیات صالحات است چه قدرمستحسن وخوب.
بقعه حضرتین جعفربن علی و فضل بن جعفر
بقعه حضرتین جعفربن علی و فضل بن جعفر به فاصله دویست متری شمال بقعه حضرت سهل بن علی در کنار رودخانه واقع شده است که بنا به اظهار معمرین محل این بقعه در قدیم بیش از حجره ای نبود، درحدود دو قرن پیش شاهزاده ابوالفضل میرزای عضد "عضدالسلطان" روضه و گنبدی برای آن بنا نمود . در قسمت شرقی بقیه ایوانی است بطول شش و عرض چهار متر که مدخل بقعه محسوب می شود این ایوان دارای درگاه است که درها به سمت مشرق باز می شود از جهت غربی ایوان بوسیله یک در دو دری، به روضه مبارکه مرتبط می شود. سطح روضه عبارت از کثیر الاضلاع هشت ضلعی، در وسط روضه ضریح مشبکی است ازچوب، بطول دو و نیم و عرض دو و نیم و ارتفاع یک و شش متر قرار گرفته. در درون ضریح دو صندوق است که یکی از گچ و روی آن سنگ مزار نصب است . روی سنگ به خطی بین کوفی و نسخ (لخت) این عبارت نقر شده است (هذا قبر جعفر بن علی بن ابوطالب رضی الله عنه) در جهت جنوبی این صندوق چوبی نصب شده است . این صندوق منتسب است به حضرت جعفر بن علی بن ابوطالب که طول آن 6/1 و عرض آن 56/0 متر و ارتفاع آن 75/0 متر است . به پایه های صندوق اشعاری به شرح زیر نوشته است.
جدول حروف ابجد
ماده تاریخ این صندوق نشان دهنده آن است که این صندوق متعلق به تاریخ 962 هجری قمری یعنی حدود چهارصد و شصت و سه سال پیش می باشد
در کتیبه صندوق چند فقره از دعای معروف خواجه نصیرالدین نوشته شده است .
پیراسماعیل
در جهت شمالی بقعه حضرت سهل بن علی بفاصله صد متری حجره ای است . بگفته اهالی منتسب به پیراسماعیل، ساختمان حجره مزبور قدمتی ندارد ولی وضعیت سنگ تاریخ و خط آن بصراحت لهجه گواهی می دهد که منتسب بقرون اولیه اسلام است . سر در حجره سنگی نصب شده که اشعار زیر بر آن منقور است:
درون حجره سنگی است به طول 1.25 متر روی سنگ ساده است ولی در کتیبه کنار آن نوشته شده است:" هذا روضه المکرم الله العالم الفاضل سدیدالدین اسماعیل ابن محمد بن القعقاع قدس سر ها الله روضه"
آنچه از" ماده تاریخ " مصرع آخر شعر بالا بر می آید نشان دهنده اینست که تاریخ این شعر و احتمالا تاریخ این سنگ قدیمی در حدود سال 1214 هجری قمری یعنی 211 سال پیش می باشد
ازرستم این بنا بجهان ماند یادکار
لازم به ذکر است که این سنگ در حال حاضر در مکان ذکر شده یعنی سر در ورودی موجود نیست و سنگ قبر داخل آن هم که شرح آن در بالا گذشت مفقود شده است و در حاضر هم این بقعه قدیمی متاسفانه در حال خراب شدن است وآگاهانه یا ناآگاهانه به این مکان تاریخی که به نوعی نشان دهنده تاریخ و اصالت این شهر می باشد،اهمیت داده نمی شود.
طوغان ترک
در دو کیلو متری شمال آستانه بقعه ای است منتسب به طوغان ترک در جهت شرقی بقعه ایوان کوچکی است ساختمان این بقعه آجر بوده ولی سقف آن که گنبدی آجری بوده خراب شده فعلا باچوب آن را پوشانده اند در این بقعه اثری از تاریخ بنا دیده نمی شود جز آنکه در وسط بقعه سه سنگ تاریخ پهلوی یکدیگر قرار گرفته اند خواندن خطوط سنگها میسر نشد – معمرین محل می گویند به موقع تشرف ناصرالدین شاه کسی که به آشنا به خط بود قبور مذکور را به این شرح قرار کرد :
اولی : هذا قبر طوغان بن خدابنده الجایتو سلاغر
دوم : هذا قبر حلیمه
سیم : هذا قبر سعید
می گویند که در وقت آبادی کرج بزمان خدا بنده شاه زاده مزبور حکومت این نواحی را داشته و در حین ماموریت در محل در گذشته و مدفون گردیده است.
.این مکان تاریخی نیز متاسفانه در حال خراب شدن است و اگر اینطور بی تفاوت به این بقعه تاریخی نگریسته شود تا چند سال بعد اثری از آن نخواهد ماند
شهر قدیمی کرج ابودلف از گفته ارباب مسالک
ابوالقاسم بن حوقل در کتاب نفیس خود صورةالارض، درباره کرج می نویسد کرج- شهری است متفرقه الابنیأ این شهر معروف به کرج ابودلف است که آن را مسکن خود قرار داد و احفا وی در آنجا زندگی کردند تا از میان رفتند عمارات آل دلف همه عالی سر به آسمان کشیده چون بنای قصور پادشاهان وسیع و در غنای آن ارباب حاجات دست نیاز دراز کرده مزارع وسیع شهر و مراتع پردامنه آن برکت به این بلاد داده است.
شهری است طولانی تا به حدود دو فرسخ دو بازار دارد که یکی از جلوی مسجد جامع گذشته و دیگری در محاذات آن قرار گرفته است بین دو بازار صحرای وسیعی این دو را از هم جدا می کنند . همین نویسنده در قسمت مسافات بلاد جبل نسبت به کرج می نویسد از بروجرد به کرج ده فرسخ است و آن شهری است بالای بروجرد – از جهت کثرت مردم و استحکام در زندگانی و ما یحتاج آن، غرض آنکه این شهر بهتر از بروجرد است .
یاقوت در تاریخ بنای شهر و موقعیت آن می گوید: شهری است در وسط راه اصفهان به همدان، و به همدان نزدیک تر است، و چند کوره بدان مضاف گردیده، اولین کس که به تمصیر آن پرداخت بودلف قاسم بن عیسی العجلی بود که آنجا را برای توطن خود و خانواده خویش بنا نمود. از منتسبین به این شهر قاضی ابوسعدسلیمان بن محمد بن حسین بن محمد القصاری المعروف بالکافی الکرجی است که فقیهی بودفاضل و عابدی گوشه گیر، برای مدتی هم مقام قضاوت کرج را بر عهده داشته است و در سال 538 در گذشت.
ابن خلکان- متوفی 681 ذیل ترجمه بودلف می نویسد کرج شهری است در ناحیه "جبل" بین اصفهان و همدان و ناحیه "جبل" اقلیم بزرگی است بین بلاد عراق و خراسان طبقه عامه آن را عراق عجم می گویند شهر های مضاف به این ناحیه همدان و اصفهان و ری و زنجان و بسیاری دیگر است.
این تصویر صفحه پایانی یک کتاب را نشان می دهد که توسط حاجی علی اکبر زوله، پسر حاجی پیر احمد جاپلقی، جد خانواده احمدی در آستانه، در سال 1217 هجری قمری نوشته شده است.
او 56 سال بعد از نوشتن این کتاب در سال 1274 قمری فوت کرده است، به سنگ قبر زیر نگاه کنید.
در میان این خانواده افراد بزرگ دیگری نیز هستند: میرزا علی محمد احمدی(در گذشته در سال 1342 در آستانه)، کربلایی علی اکبر احمدی(در گذشته در سال 1342 در آستانه) و میرزا طاهر احمدی -در گذشته چند سال بعد از آن دو، او نسبتا جوان بود.
این سنگ قبر مرحوم حاجی علی اکبر زوله که در سال 1274 هجری قمری فوت شده، می باشد . او پسر مرحوم حاج پیر احمد جاپلقی، که به "خواجه احمد بزرگ" نیز شناخته می شده است.
خرابه هایی از خانه ای که در آن زندگی می کرده اند هنوز در روستای زوله (25 مایلی جنوب آستانه) موجود است ، همچنین یک باغ که هنوز به "باغ حاجی" خوانده می شود وجود دارد.
منبع : http://www.urbanism85.com/